قهرمان کوچک

ایلیای بابا حالا خیلی پیشرفت کرده .

هرجا بابایی میره با چشمهای قشنگش دنبالش میکنه . ۴ شنبه هم واکسن زد که خیلی دردش اومده بود و با اشاره به من میگفت که : بابایی درد داشت .

حالا دیگه خیلی با هم حال میکنیم و برام بیشتر میخنده . این هم موش کوچولو .


 
نظرات 5 + ارسال نظر
یه کوچولو و اقاییش شنبه 6 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 03:15 ب.ظ http://yekocholoo.blogsky.com

ای جان چقدر تو نازی آق پسر گل..امیدوارم همیشه موفق باشی و دل بابایی رو شاد کنی:)
بابایی شماچراهمیشه کوتاه می نویسین

سید شنبه 6 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 03:19 ب.ظ http://avareyetanha.blogsky.com

به منو ابجیم سر بزن

حسین شنبه 6 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 03:33 ب.ظ http://www.citycenter.blogsky.com

سلام وبلاگ خوبی داری به وب من هم سر بزن
بیش از این موفق باشی

عمه کوچیکه یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:42 ب.ظ

ایلیا الهی قربونت برم عزیزه دله عمه.انشاا... هزار ساله بشی گلم.

احسان جمعه 12 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 06:16 ب.ظ http://sqr87.blogsky.com

سلام کوچولو
چند وقتی بود که بهت سر زده بودم.
ماشالله بزرگ شدیه
بای بای ایلیای قهرمان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد